
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۱۴
۱
بی او هجوم غم دل بی کینه را شکست
رنگم چنان شکست که آیینه را شکست
۲
جانا بیا که صید تو ترسم رها شود
مرغ دل از تپش، قفس سینه را شکست
۳
از ما چو یافت خلعت عریان تنی رواج
بازار گرم خرقهٔ پشمینه را شکست
۴
بگشود باز رو به حریفان لب جواب
امروز عهد بستهٔ دوشینه را شکست
۵
جویا پیاله تکیه به فضل کریم خورد
بر سنگ کعبه توبهٔ دیرینه را شکست
نظرات