
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۱۹
۱
هر کرا دل بی غبار کینه است
خشت دیوار تنش آیینه است
۲
دل که پنهان در صفای سینه است
پیچ و تابش جوهر آیینه است
۳
بادهٔ جامم گداز دل بود
شیشهٔ بزمم صفای سینه است
۴
از زمین در کاسه اش کردیم خاک
چرخ با ما دشمن دیرینه است
۵
در کلاه معرفت پشمیش نیست
هر که جویا خرقه اش پشمینه است
نظرات