
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۲۵
۱
دشمن جان و تنش تاج زر است
هر که همچون شمع زرین افسر است
۲
سبزهٔ خط را دهد نشو و نما
داد از حسنت که دشمن پرور است
۳
با خیال آن سر مژگان مرا
تکیه گاه دیده نوک خنجر است
۴
کی شناسد کس شهید ناز را
زخم تیغت را نشان دیگر است
۵
پلک و مژگانم به راه شوق او
طائر نظاره را بال و پر است
۶
کشتی دل را چو طوفانی شود
ذره ای صبری به از صد لنگر است
۷
هم سری با تاجدارانش رواست
هر که جویا خاک پای قنبر است
نظرات