
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۳۰
۱
صفای پیکرت آئینه دار مهتاب است
گل از رخ تو حیب و کنار مهتاب است
۲
چمن چمن گل رنگ است بی تو در پرواز
بیا که موسم جوش بهار مهتاب است
۳
بیا و جوش گلستان فیض را دریاب
گل پیاله به بزم بهار مهتاب است
۴
به چشم کم منگر فیض ظلمت شب را
که نور دیدهٔ شب زنده دار مهتاب است
۵
شبی شراب گل عیش چین ز جلوهٔ ما
که آبی آمده بر روی کار مهتاب است
نظرات