
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۴۰
۱
نهادی بر دلم ای نازنین دست
ازین دست است احوالم ازین دست
۲
سرت درد خمار می مبیناد
مبادا تکیه گاه آن چنین دست
۳
بود چون غنچهٔ نارسته از شاخ
ترا پنهان میان آستین دست
۴
چه باشد دل گرم از سینه بربود
بتابد پنجهٔ خورشید این دست
۵
بعینه پنجهٔ خورشید صبح است
برآرد چون زجیب آن نازنین است
نظرات