
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۵۰
۱
قبای پاره نصیبش زچرخ مینایی است
همیشه هرکه چو گل در پی خودآرایی است
۲
بغیر من به خیال کسی گذار مکن
به سیر خلوت دلها مرو که رسوایی است
۳
ز حسن کامل آن دلربایی چار ابرو
کدام دل که نه در چارسوی رسوایی است
۴
زکوة جلوه مپندار سایه بر خاکم
ترا که موسم جوش بهار رعنایی است
۵
به غیر خون جگر خلق را نمی ریزد
میی به ساغر دل تا سپهر مینایی است
نظرات