
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۵۶
۱
همین نه لاله به داغ تو ای سمنبر سوخت
به باغ غنچهٔ گل چون فتیله عنبر سوخت
۲
زجلوه ای که نمود آفتاب دیدارت
در آینه چون پر و بال برق جوهر سوخت
۳
اگرچه یافته صد خلعت گداز تنم
چو شمع آتش شوق تو بازم از سر سوخت
۴
کسی که گرم رو راه نیستی گردید
گداخت شمع صفت بال سعیش و پر سوخت
۵
بیا به باغ که بیم از نگاه نرگس نیست
سپند چشم بدت لاله تا به مجمر سوخت
۶
زشرح نامهٔ پرسوز خود مگو جویا
همین بس است که بال و پر کبوتر سوخت
تصاویر و صوت

نظرات