جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۲۶۸

۱

اشک حسرت روشنی افزای چشم تر بس است

آبداری شمع خلوتخانهٔ گوهر بس است

۲

دست و بازو زیب مردان هنر پرور بس است

باغ رنگین جلوهٔ طاووس بال و پر بس است

۳

بیش از این آیینه از رشک صفایت چون کند

اینکه دندان بر جگر افشرده از جوهر بس است

۴

هر کجا قامت برافروزد قیامت قایم است

زلف بر هم خوردهٔ او شورش محشر بس است

۵

بار کسوت برنتابد از نزاکت حسن هند

پرنیان اخگر تابنده خاکستر بس است

۶

در پناه عجز از جور حوادث ایمنم

صید را جویا نگهبان پهلوی لاغر بس است

تصاویر و صوت

نظرات