جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۲۷

۱

می نماید در شب تاریک راه دور را

چشمی از شمع است روشن تر عصای کور را

۲

رستمی، تا چون کمان حلقه بر خود غالبی

می کند گردآوری برگشتن از خود زور را

۳

در پناه عجز ایمن گشتم از جور سپهر

رهزنی در پی نباشد کاروان مور را

۴

شوخی مژگان شد از بیماری چشم تو بیش

اضطراب نبض افزون تر بود رنجور را

۵

عشق را نازم که چون بر تخت استغنا نشست

کرد کشکول گدایی کاسهٔ فغفور را

تصاویر و صوت

نظرات