جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۲۷۷

۱

کوکب بخت سیه روزان مدام افسرده است

خال بر رخسارهٔ سبزان چراغ مرده است

۲

بسکه می پیچد به خود از تیره روزیهای من

شام هجران سایهٔ آن زلف برهم خورده است

۳

سرود نوخیز تو تا بیرون خرامید از چمن

برگ برگ غنچه اش لخت دل آزرده است

۴

ظاهرا از روزن آیینه خود را دیده ای

یا ز رویت رنگ سیلاب طراوت برده است

۵

قدرت آن کو که بردارم نگه از عارضش

بسکه بر رخسار او از شوق پا افشرده است

۶

مخزن اسرار یزدان را شده گنجینه دار

در جهان هر کسی دلی جویا به دست آورده است

تصاویر و صوت

نظرات