
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۸۷
۱
چرخ خاکستری از آتش سودای من است
وسعت آباد جهان گوشهٔ صحرای من است
۲
فیض باطن سبب زینت ظاهر باشد
چاک دل غنچه صفت زیب سراپای من است
۳
طرفه انداز خرامی است ترا فرش رهت
تا نظر کار کند چشم تمنای من است
۴
نبض بیمار صفت در ره شوقش جویا
جاده گرم طپش از گرمرویهای من است
نظرات