
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۹۳
۱
دختر رز خلف سلسلهٔ بیهوشی است
توبه از می به حقیقت گلهٔ بیهوشی است
۲
آن گرانمایه متاعی که ز خود می جویی
با خبر باش که در قافلهٔ بیهوشی است
۳
پی به مقصد نبرد سلسله برپای شعور
طی این بادیه بر راحلهٔ بیهوشی است
۴
سخنم را نمک از پهلوی مستی باشد
گل تحسین به سر ما صلهٔ بیهوشی است
نظرات