جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۲۹۶

۱

با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت

حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت

۲

بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت

بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت

۳

شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود

جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت

۴

یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش

صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت

تصاویر و صوت

نظرات