
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۰۲
۱
می تواند در نظر نقش خیال یار بست
آنکه راه خواب را بر دیدهٔ بیدار بست
۲
دل نهان در گرد الفت کرده از اندک غمی
بر رخ آیینه از آهی توان دیوار بست
۳
می توانم کرد عرض حال دل از هر نگاه
گر زبان شکوه ام را حیرت دیدار بست
نظرات