
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۰۷
۱
آنچه هرگز محرم گوشت نشد داد من است
وآنچه نگذشته است در خاطر ترا یاد من است
۲
ناله می گردد تکلم بر لبم از درد هجر
گفت و گوی من چو نی دور از تو فریاد من است
۳
پنجهٔ صد کوهکن پیچیده دست قدرتم
بیستون؛ دل، تیشه ناخن، پنجه فرهاد من است
نظرات