
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۰۸
۱
سرمهٔ گردون به چشمم گرد راهی بیش نیست
پیش ما آتش نژادان، شعله، آهی بیش نیست
۲
نیست بیرون پای دل از حلقهٔ فرمان زلف
با وجود آنکه هندوی سیاهی بیش نیست
۳
هر که در گام نخست عشق از خود می رود
برق پیش همت او گرد راهی بیش نیست
تصاویر و صوت

نظرات