
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۰۹
۱
دور از تو درونم همه باغ از گل داغ است
یاد تو نسیمی که سراسر رو باغ است
۲
رفتی و گل از هجر تو افسرده چراغ است
هر لالهٔ خونین جگر از درد تو داغ است
۳
جز در ره رفتن زخودش پی نتوان برد
آسوده هر آنکس چو شرر گرم سراغ است
نظرات