
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۱۳
۱
بر آفتاب عارض او خال مشکبوست
یا نافهٔ فتاده زآهوی چشم اوست
۲
یادت بخیر باد که مینای دل مرا
چون غنچه از خیال تو لبریز رنگ و بوست
۳
شوقی ز هر سوی بدلم رو نهاده است
در شیشه این می شفقی خوشتر از کدوست
۴
کس را به خوبی خط رخسار او چه حرف
آری هر آنچه سر زند از نیکوان نکوست
۵
جویا مجو زمردم خودبین یگانگی
مردم که دارد آینه در پیش رو دو روست
تصاویر و صوت

نظرات