
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۲
۱
چسان بینم به دست غیردامان وصالش را
پریرویی که پروردم به خون دل نهالش را
۲
به جای اشک حسرت خون دل می بارد از چشمم
زمژگان تا به چنگ آورده دامان خیالش را
۳
به چشم کم مبین افتادگان عشق را هرگز
که از چرخ برین برتر بود جا، پایمالش را
۴
از این پیمانه، چون پیمانهٔ دل، بوی درد آید
که آورد از مزار عاشقان خاک سفالش را؟
۵
چو عمر رفته دیگر بر سرت هرگز نمی آید
مگر در خواب بینی بعد از این جویا خیالش را
تصاویر و صوت

نظرات