جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۳۲۲

۱

نخل را باد خزان تنها نه عریان کرد و رفت

برگ عیشش عندلیبان را پریشان کرد و رفت

۲

مشفق قیقاچی که آن برگشته مژگان کرد و رفت

لاله زار سینهٔ ما را نیستان کرد و رفت

۳

رنگ و بویی کز رخ و زلفش نسیم اندوخت دوش

صبحگاهان صرف تعمیر گلستان کرد و رفت

۴

شوخ رنگین جلوهٔ من تا از این وادی گذشت

دشت را از لاله خون دل به دامان کرد و رفت

۵

کار دل با تیغ ابرویی است کز نظاره ای

چشم را بر روی ما زخم نمایان کرد و رفت

۶

تخم اشکی هر که امروز از پشیمانی فشاند

بهر خود صحرای محشر را گلستان کرد و رفت

۷

از سر زلف که آمد رو به این وادی نسیم

خاطر آسوده ام جویا پریشان کرد و رفت

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۵۴۳

نظرات