
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۲۳
۱
آشوب جهان فتنهٔ ایام همین است
شوخی که زدل می برد آرام همین است
۲
مستانه خرامان شده آن شاخ گل امروز
ای سرو زحق نگذری اندام همین است
۳
نگرفت کسی کام زوصل تو بهرحال
گر زاری اگر زورگر ابرام همین است
۴
چندین چه کنی محرم خود باد صبا را
دل را به سر زلف تو پیغام همین است
نظرات