
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۲۷
۱
تب و تاب جگر از شعله رخسارهٔ اوست
لخت دل بر سر مژگان گل نظارهٔ اوست
۲
نو خط گرد کدورت نبود چهرهٔ دل
گره جبههٔ غم مهرهٔ گهوارهٔ اوست
۳
گوشه گیری نگزینند مگر اهل طلب
پا به دامن نکشد هر که نه آوارهٔ اوست
۴
دلش از روزن چشمی چقدر آب خورد
همه تن آینه در حیرت نظارهٔ اوست
۵
مطلب چارهٔ بیچارگی دل جویا
دل حریف است که بیچاره شدن چارهٔ اوست
نظرات