
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۳
۱
غمش گرم تپش گه شعلهآسا میکند ما را
گهی بیدست و پا چون موج دریا میکند ما را
۲
چنان در پردهٔ خاموشیایم از دیدهها پنهان
که آواز شکست رنگ پیدا میکند ما را
۳
ز همپروازی عنقا نبستم طرفی از عزلت
به گمنامی چو خود مشهور دنیا میکند ما را
۴
به راه کعبهٔ شوقت فغان از دل تپیدنها
که مانند جرس هر لحظه رسوا میکند ما را
۵
ز خود بیگانه یابم خویش را تا به خودم، جویا!
بنازم بیخودیها را که از ما میکند ما را
تصاویر و صوت

نظرات