جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۳۳۵

۱

بیخود صهبای حیرت باش می نوشی بس است

یک نگاه آیینه را سامان بیهوشی بس است

۲

دایم از فیض سحر روشن روانان زنده اند

مردن شمع و چراغ بزم خاموشی بس است

۳

می پرستی محتسب از ما بلندآوازه شد

شیشه را با ساغر و پیمانه سرگوشی بس است

۴

اینکه می گویی ندانم یار را از بیخودی

یک دلیل معرفت از خود فراموشی بس است

۵

گر فقیری چشم از دنیا و مافیها بپوش

کسوت درویش پنداری نمد پوشی بس است

۶

نرم نرمک چیست عمرت پنجهٔ پنجه گرفت

همچنان در فکر دنیا سخت می کوشی بس است

۷

من کجا جویا و ره بردن به بزم او کجا

اینکه دارم با خیال او هماغوشی بس است

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۵۵۰

نظرات