جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۳۴۴

۱

خون دل تا شراب احمر ماست

گردش رنگ دور ساغر ماست

۲

خاک گردید بر شدن بفلک

شیوهٔ عجز زورآور ماست

۳

بطپیدن زخویشتن رفتم

دل پراضطراب شهپر ماست

۴

نامه ام نامه بر نمیخواهد

پرش رنگ ما کبوتر ماست

۵

نگه ما شمیم گل دارد

تا هوای رخ تو در سر ماست

۶

آسمان است اینکه در گرد است

یا غبار دل مکدر ماست

۷

تا رگ دل گشوده مژگانت

ابر خونبار دیدهٔ تر ماست

۸

آه ما روز و شب جهانگیر است

تیغ خورشید کی به جوهر ماست

۹

آسمان و زمین مگو جویا

صاف مینا و درد ساغر ماست

تصاویر و صوت

نظرات