
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۴۵
۱
مهربانی با خلایق پاسبان دولت است
در حقیقت دل شکستن کسرشان دولت است
۲
بر شکم سنگ قناعت بند و آسایش گزین
سیری از چیزی که ممکن نیست نان دولت است
۳
گر حقیقت بین شوی، خون دل خود می خوری
آنکه سرمست شراب ارغوان دولت است
۴
باده نوشی را که باشد پادشاه وقت خویش
ابر عالم گیر بر سر سایبان دولت است
۵
در به روی خلق بگشا تا ببینی فتح باب
راندن دربان ز درگه پاسبان دولت است
۶
لقمهٔ بی شبه در کشکول فقر آماده است
خون دلها نعمت الوان خوان دولت است
۷
کی رود جویا علم از سیلی پرچم زجای
بردباری با سبک مغزان نشان دولت است
نظرات