
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۵۴
۱
لقمهٔ بی تلخی و زرد و بالم آرزوست
همچو گندم یک دهن نان حلالم آرزوست
۲
تا برون آید عیار من زنقصان چون هلال
تربیت در خدمت اهل کمالم آرزوست
۳
نکته سنجی با زبان خامشی دل می برد
قال قال مجلس ارباب حالم آرزوست
۴
محفل آرای شبستان خیالش می شوم
بی تکلف صحبت بی قیل و قالم آرزوست
۵
تا تواند گرد کلفت پاک برد از سینه ام
می فروشان جام صهبای زلالم آرزوست
۶
برندارم از گریبان دست در هجران یار
در کف امید دامان وصالم آرزوست
۷
آرزوی شاهد و می بود جویا تاکنون
بعد ازین از هر چه کردم انفعالم آرزوست
تصاویر و صوت

نظرات