
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۵۵
۱
وقت خود را هر که بهر این و آن گم کرده است
دلبر بسیار شرین تر ز جان گم کرده است
۲
نیستش در هیچ یک از حلقهٔ الفت قرار
این دل آواره مرغ آشیان گم کرده است
۳
گشت افزون نخوت شیخ از هجوم اهل شهر
خویش را در اینقدر مردم چسان گم کرده است
۴
از دلایل داده زاهد مسلک حق را زدست
ره چو تار سبحه در سنگ نشان گم کرده است
۵
جز شکست ما ضعیفانش دمی آرام نیست
عشق جویا چون همای استخوان گم کرده است
نظرات