
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۶۱
۱
کجا روم که به دردم رسید و هیچ نگفت
فغان که نالهٔ زارم شنید و هیچ نگفت
۲
چو دید شوخی شبنم ببرگ گل در باغ
لب از حجاب به دندان گزید و هیچ نگفت
۳
گرفتمش سر راهی به خاک و خون غلطان
رسید بر سرم، آهی کشید و هیچ نگفت
۴
بگفتمش که کباب نگاه کیست دلم
به خنده جا نب من گرم دید و هیچ نگفت
۵
شنید شکوهٔ اغیار را ز من جویا
ز غیر خاطرش از جان رمید و هیچ نگفت
نظرات