
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۶۶
۱
رقص او تنها نه گرم پیچ و تابم کرده است
شعلهٔ آواز پرسوزش کبابم کرده است
۲
عشق را نازم که بهر سکهٔ داغ جنون
از همه افراد عالم انتخابم کرده است
۳
با زمین هموار گشتن در ره فقر و فنا
کان کیفیت چو خمهای شرابم کرده است
۴
می فشارد بسکه دل را پنجهٔ مژگان او
پای تر سر اشک ریزان چون سحابم کرده است
۵
اشک در چشمم ز حیرت خشک چون آیینه شد
آتش رخسار او با آنکه آبم کرده است
۶
هر چه می گویی مسلم هر چه می خوانی قبول
دور باش حیرت امشب لاجوابم کرده است
۷
پیش من نبود زمان زندگی بیش از دمی
تا هوایش خالی از خود چون حبابم کرده است
۸
تا بکی جویا غم از بیداد هجرانش خورم
من که یاد عارضش خرد و خرابم کرده است
تصاویر و صوت

نظرات