جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۳۶۹

۱

غافلی کز جور خواهی شیشهٔ دلها شکست

می رسد ظالم نخست از موج بر دریا شکست

۲

خنده کمتر کن که می میرد دل از جوش نشاط

می رسد اینجا ز موج بادهٔ مینا شکست

۳

وادیی در خورد شورم نیست در راه طلب

بر کمر کهسار گویی دامن صحرا شکست

۴

زآب کوثر آورد بیرون سبوی خود درست

هر دلی کامروز از اندیشهٔ فردا شکست

۵

تا توان با دشمن سرکش مدارا پیشه کن

بیشتر رنجاند آن خاری که زیرپا شکست

۶

آه کامشب یاد مژگان بلاجوی کسی

خار حسرت در دل غمدیدهٔ جویا شکست

تصاویر و صوت

نظرات