
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۸۰
۱
آنکه نتوان گشت قربانش پری روی من است
وانکه بر گردش توان گردید بدخوی من است
آنکه نتوان گشت قربانش پری روی من است
وانکه بر گردش توان گردید بدخوی من است
نظرات