
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۹۲
۱
پیوسته عشق درصدد خودنمایی است
این سرو و قمری و گل و بلبل بهانه ای است
۲
شبهای وصل هر مژه برهم زدن مرا
بسیار دردناک تر از تازیانه ای است
۳
ما بیدلان غریب دیار چمن نه ایم
هر گل برای بلبل ما آشیانه ای است
۴
در گرد سرمه حلقهٔ چشمش ز مردمک
از بهر صید طایر دل دام و دانه ای است
۵
جویا ز خویشتن به طلب نقد مدعا
کاین پیکر ضعیف طلسم خزانه ای است
نظرات