
جویای تبریزی
شمارهٔ ۳۹۳
۱
ابروست که بر چهرهٔ دلدار بلند است
یا مطلع برجستهٔ بسیار بلند است
۲
در ظرف خیال تو محال است درآید
پست است ترا دانش و اسرار بلند است
۳
بگرفت دل از تربیت جسم که خانه
آید به نظر تنگ چو دیوار بلند است
۴
هرگز چو چیده گلی از فیض بهاران
زان روی زبان گلهٔ خار بلند است
۵
گوته بود از ساغر می دست امیدم
یا مصطبهٔ خانهٔ خمار بلند است
۶
خود را به مکان در و دیوار نسنجی
هشدار که این مرتبه بسیار بلند است
۷
پهلو زده بر مقطع او مطلع خورشید
جویای ترا پایهٔ افکار بلند است
نظرات