جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۳۹۷

۱

دل زند پهلو به نور وادی ایمن چو صبح

‏ گر به استغنا فشاند بر جهان دامن چو صبح

۲

دولت وصل از گریبان تو سر بیرون کند

گر کنی پیراهن هستی قبا بر تن چو صبح

۳

داغ مادرزادش از خورشید نورانی تر است

هر کرا جزو بدن شد چاک پیراهن چو صبح

۴

گر صفابخشی دلت را صد چراغ آفتاب

می توانی کردن از باد نفس روشن چو صبح

۵

سینه را با پنجهٔ بی طاقتی درهم درد

کی نهان در پرده می ماند دل روشن چو صبح

۶

شام بخت تیره‌ام جویا شود روشن چو روز

مهر من خندد اگر یک دم به روی من چو صبح

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۵۸۰

نظرات