
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۰۰
۱
نوبهار است و شد از بسکه فراوان گل سرخ
کوه و صحرا برد امروز به دامان گل سرخ
۲
باغ را موج صفا از سر دیوار گذشت
کرده تا در چمن نامیه طوفان گل سرخ
۳
نکهت طرهٔ مشکین تو دارد زانرو
به کف باد صبا داده گریبان گل سرخ
۴
ساغر و خنده زنان روی برافروخته باز
آمدی نام خدا چون به گلستان گل سرخ
۵
باد شادی و غم عاشق و معشوق مدام
تا بود ناله کنان بلبل و خندان گل سرخ
۶
قرمزی شاه نجف زینب این نه چمن است
هست در گلشن امکان شه مردان گل سرخ
۷
سایهٔ مرحمتش تاج سر جویا باد
تا به گلزار بود خرم و خندان گل سرخ
نظرات