
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۲۴
۱
عاشق از بیداد دل آزار بی حد می کشد
هر چه هر کس می کشد از پهلوی خود می کشد
۲
تا به آسانی تواند عقده دل را گشود
همچو ناخن استخوان پهلویم قد می کشد
۳
بد بگو ناصح مرا وز خوب و زشت او مگو
دل به آن رخسار اگر نیک است اگر بد می کشد
۴
خط او نام خدا بسیار رنگین جلوه است
خون به خود این سبزه جای آب از آن خد می کشد
۵
کافرم جویاگر انگشتی ز انگشتر بدید
هر قدر تنگی دل از چرخ زبرجد می کشد
نظرات