
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۳۳
۱
آنچه با دل چشم آن ترک ستمگر می کند
نامسلمانم اگر کافر به کافر می کند
۲
با هوای نفس کی آرام دل حاصل شود
اضطراب بحر را صرصر فزونتر می کند
۳
گشته ام هم بزم بی باکی که از شوخی مدام
عاشقان را خون به دل چون می بساغر می کند
۴
در کمین صید مطلب تا به کی خواهد نشست
دام ازین راه است دایم خاک بر سر می کند
۵
این جواب آن غزل جویا که بینش گفته است
نامه ام را پاره چون بال کبوتر می کند
نظرات