جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۴۳۶

۱

باطنم را روشنی از عشق بی اندازه شد

داغ دل چون ماه از پهلوی مهرت تازه شد

۲

می شود حاصل تمامی بعد تحصیل کمال

خط کتاب حسن او را رشتهٔ شیرازه شد

۳

گرنه از می تیغ او را آبگیری کرده اند

همچو گل زخمم چرا لبریز از خمیازه شد

۴

همچو آن شمعی که روشن گردد از شمع دگر

بر تنم هر داغ از پهلوی داغی تازه شد

۵

هیچ رنگی برنتابد از لطافت حسن او

نکهت گل می تواند بر عذارش غازه شد

۶

دور ازو چون غنچهٔ پنهان میان لاله زار

دل مرا جویا نهان در داغ بی اندازه شد

تصاویر و صوت

نظرات