جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۴۳۹

۱

چنان در سینه آتش عشق آن مست هوس ریزد

که آهم صد نیستان شعله در جیب نفس ریزد

۲

بود هر ذره ام گنجینهٔ راز سیه چشمی

پس از مردن غبار سرمه در کام جرس ریزد

۳

زبس لبریز کلفت گشته ام از هجر رخساری

شمیم گل به رنگ گردم از بال نفس ریزد

۴

غمت تنها نه از می می کند خون در دل مینا

که ساغر را به چشم از موج صهبا خار و خس ریزد

۵

گرفتارم به بی رحمی که مانند جرس جویا

زهر چاکی غمش بر سینه ام طرح قفس ریزد

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۶۰۶

نظرات