
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۴۲
۱
گر سری در محفل آن چهره گلناری کشد
در چمن از سرو بلبل خط بیزاری کشد
۲
هر که از دون همتی چون شیشهٔ ساعت دمی
برتری بر چون خودی جوید نگونساری کشد
۳
همچو مجنون منصب آزادی ارزانیش باد
آنکه پا در دامن دشت گرفتاری کشد
۴
خامه از خط شعاع مهر سامان می دهد
گر مصور صورت آن جامه زرتاری کشد
۵
آبرو را می کند گردآوری گرداب سان
پای تمکین آنکه در دامان خودداری کشد
۶
جوهر آیینه را آسان تر از موی خمیر
چشم او با پنجهٔ مژگان عیاری کشد
۷
دین و دل خواهند از جویا بهای بوسه ای
تا کجاها این کس از خوبان بازاری کشد
نظرات