جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۴۵۶

۱

به صد محنت دهان ما ز روزی بهره‌ور گردد

بلی این آسیا پیوسته از خون جگر گردد

۲

روم فرسنگها از خود ز بس در بزم حیرانی

تکلم بر زبان شکوه آلودم جگر گردد

۳

بود پاشیدن از خود در هوایت اوج پروازش

دلم را همچو گل گر لخت لختش بال و پر گردد

۴

ز فیض ابر دست ساقی امشب چشم آن دارم

که بر سر شعله شمع بزم را گلبرگ تر گردد

۵

ز شرح سوز دل گویی رگ برقی است می ترسم

که مکتوبم بلای جان مرغ نامه بر گردد

۶

پی پاس فلک جویا به ضبط گریه مشغولم

مباد از سیل اشکم این کهن دیوار برگردد

تصاویر و صوت

نظرات