
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۵۸
۱
ز لب آهی که با لخت دل خونبار برخیزد
چه طاوسی است رنگین جلوه کز گلزار برخیزد
۲
ترا گر بر دل بیدرد ناخن می زند گاهی
مرا پهلو درد هر نغمه ای کز تار برخیزد
۳
ز بیدادش دلم چون غنچه گر لبریز خون باشد
نوای شکوه حاشا کز لب اظهار برخیزد
۴
به غیر از نوک مژگانم که لخت دل به بار آرد
کجا از دستهٔ خاری گل بی خار برخیزد
۵
به صد رنگینی آه جگر پاش از دل خونین
نگه از دیده ام در حسرت دیدار برخیزد
نظرات