
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۶۶
۱
گرفتم همچو افلاطون شوی عاقل چه خواهی شد
نگردیدی چو مجنون گر ز خود غافل چه خواهی شد
۲
تو بیرون گرد بزم قدسی و گم کرده ای خود را
شوی گر محرم خلوت سرای دل چه خواهی شد
۳
زخود پرواز اگر کردی تذرو گلشن قدسی
وگر ماندی به رنگ سبزه پا در گل چه خواهی شد
۴
عنان نشئه ات را گر نگهداری قدح نوشی
تصور کن شدی از باده لایعقل چه خواهی شد
۵
زخود یک ره سفر کن تا به بزم قدس ره یابی
وگر صد سال در دنیا کنی منزل چه خواهی شد
۶
ترا غفلت چنین با خویش دارد آشنا جویا
نگشتی گر ز خود بیگانهای غافل چه خواهی شد
نظرات