
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۶۹
۱
نقشبندان زآب و رنگ و گل چو تصویرش کنند
پیچ و تاب جوهر جان صرف تحریرش کنند
۲
قصر دل از پستی همت خراب افتاده است
صاحب اقبال آن مردان که تعمیرش کنند
۳
جان آزاد آخر از قید بدن گردد رها
تا کی از موج نفس پابند زنجیرش کنند
۴
راز پنهانی که در صد پردهٔ کتمان غنود
بی زبانانت به چندین رنگ تقریرش کنند
۵
با سرشتم درد او آمیخت جویا از نخست
تربت عاشق زخون دیده تخمیرش کنند
نظرات