
جویای تبریزی
شمارهٔ ۴۸۵
۱
تو آفت دل و جان نزار خواهی شد
تو برق خرمن صبر و قرار خواهی شد
۲
چنین که جوش ترقی است آب و رنگ ترا
گل سرسبد روزگار خواهی شد
۳
شوی دمی که چو ماه تمام خرمن فیض
زیمن دیدهٔ شب زنده دار خواهی شد
۴
چنین که لطف تنت دمبدم فزون گردد
لطیف تر ز شمیم بهار خواهی شد
۵
دلا مدار ز دامان اشک دست امید
که زیب و زینت جیب و کنار خواهی شد
۶
چو مه در آب، مبین خویش را در آیینه!
ازین قرار تو هم بیقرار خواهی شد
۷
ز صاف طینتی امیدوار شو جویا
که همچو آینه منظور یار خواهی شد
نظرات