جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۴۸۶

۱

در این صحرا به گوشم شور محزونی نمی‌آید

صدای شیون زنجیر مجنونی نمی‌آید

۲

شهادتگاه ما را کار هرکس نیست پی بردن

که چون نقش نگین از زخم ما خونی نمی‌آید

۳

ترا در همسرانت سرکشی چون شعله می‌زیبد

بلی این شیوه از هر جامه گلگونی نمی‌آید

۴

تو وسعت مشربی را بسته‌ای گویا به خود زاهد

کز این دامان صحرا بوی مجنونی نمی‌آید

۵

صدای نالهٔ زنجیر دارد ریزش اشکم

چو من دیوانه‌ای جویا ز هامونی نمی‌آید

تصاویر و صوت

نظرات