جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۵

۱

چنان پرورده آغوش نزاکت در کنار او را

که سنگینی کند پیراهن بوی بهار او را

۲

به سیر گلشنش با این نزاکت چون توان بردن

رسد ترسم ز موج نکهت گل زخم خار او را

۳

خراش خار بیند از رگ گل رنگ رخسارش

شود گر در چمن برگ گلی آیینه دار او را

۴

نباشد بی فشار غم بر ما عزتی دل را

دل عاشق چو خون گردید باشد اعتبار او را

۵

گلاب از عارض او گرمی نظاره ام گیرد

دهم جویا در آغوش نگه از بس فشار او را

تصاویر و صوت

نظرات