جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۵۰۳

۱

دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد

صید ما منت کش جانبخشی قاتل نشد

۲

عاشقانت را بود با درد پیوند دگر

بعد مردن وای اگر مشت گل ما دل نشد

۳

می رسد جان در گداز تن به معراج قبول

استخوانی تا نماند از ماه نو کامل نشد

۴

زینت تن باعث نقص هنر کی می شود

جوهر آیینه از موج صفا زایل نشد

۵

هر قدر تخم هوس کشتیم غم آورد بار

مزرع امید ما صد شکر بی حاصل نشد

۶

دست خالی می رود سوی وطن زین خاکدان

هر کرا برگ سفر جویا کف سایل نشد

تصاویر و صوت

نظرات