
جویای تبریزی
شمارهٔ ۵۳۰
۱
خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد
آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد
۲
صبح از صدق صفا فیض جهانگیری یافت
هر که دل را کند آیینه سکندر باشد
۳
اینقدر خاک تمنا چه فشانی بر دل؟
تا به کی آب حیات تو مکدر باشد
۴
غیر را راه مده در حرم کعبهٔ دل
نیست شایستهٔ مسجد که مصور باشد
۵
چه بلایی است عزیزان مرض بیدردی
داغ دل گر نشود نیک نکوتر باشد
۶
این غزلهای تو جویا که بعینه قند است
از لبش گر شنوی قند مکرر باشد
نظرات